افسانههای سفرهای هوایی همچنین در آفریقای باستان و نیز در خاورمیانه یافت شده است. بر اساس «کِبرا ناگاست»، کتاب مقدس حبشیها (اتیوپین) که در زمانی بین قرون دوم و پنجم پس از میلاد نوشته شده است، ملکه «شیبا» (سبا) قالی پرندهای از «سلیمان» پادشاه اسراییل به عنوان هدیه دریافت کرده است.
Giorgio A. Tsoukalos «کِبرا ناگاست» یکی از مهمترین متون مقدس است که تا به حال در باره آن نشنیدهاید. «کِبرا ناگاست»، یعنی «کتاب شاهان» که مقدسترین کتاب حبشیهاست. در این کتاب، در باره «شاه سلیمان» توضیح داده شده که دسترسی به نوعی ماشین پرنده داشته است و «قالی پرنده» در این نقطه از زمین، استفادهای وافر داشته. سوال من این است: آیا این واقعا یک قالی پرنده بوده؟ یا اینکه تعبیریست از نوعی ماشین پرنده؟ (تصویر 50 و 51)
تصویر 50
تصویر 51
این همان نسخه اصلی «ارابه خدایان» است که «اریک وان دانیکِن» در باره آن گفته است. قالیچههای جادویی پرنده در قصههای شب عربی روایاتی از «شاه سلیمان» در خاورمیانه وجود دارد که او مالک کشتیهای پرندهای بوده است که با آنها به نقاط مختلفی در خاورمیانه پرواز میکرده (تصویر 52). کوههایی معین که معروف به کوههای سلیمان هستند (تصویر 53). اینها میتوانند فرودگاههایی دقیق بوده باشند برای «ویمانا»ها. «نیکلاس رورک» جستجوگر مشهور آمریکایی روسی تبار که در 1920 سراسر آسیای مرکزی و تبت را زیر پا گذاشت، اعلام کرد که داستانهایی از «شاه سلیمان» در میان تبتیها نیز رواج دارد که با ماشین پرنده خود به «تبت» میرفته است (تصویر 54).
«کبرا ناگاست» همچنین شرح میدهد که چگونه «شاه سلیمان» از هواپیماهای خود برای تهیه نقشه جهان استفاده میکرده است. اما آیا همه اینها میتوانند به نقشههای باستانی که برخی به موجودات فضایی نسبت میدهند مربوط باشد؟ (تصویر 55 و 56)
Graham Hancock بعضی از این نقشهها دنیا را به شکلی نشان میدهند که امروز آنگونه نیست. بلکه به گونهای است که در پیش از آخرین عصر یخبندان بوده است و توضیح این امر بسیار دشوار است. هر کسی در باره نقشه جهان «پیری رییس» شنیده است اما شاید همه در باره نقشه «اورنتیس فینی» یا نقشه «مرکاتور» نشنیده باشند که در آن «آنتارک تیکا» را با جزئیات دقیق در صدها سال پیش از اینکه حتی کشف شده باشد، توصیف کرده (تصویر 57).
تصویر 52
تصویر 53
تصویر 54
تصویر 55
تصویر 56
تصویر 57
یکی از مهمترین داستانهای مرجع هواپیماهای باستانی در جایی غیر منتظره کشف شد؛ «انجیل». در سوره «حزقیل»، این پیامبر ارابهای را شرح میدهد که چرخهایی در درون هم داشته و از فرشتهها انرژی میگرفته است. با اینکه انجیلشناسان معتقدند که «حزقیل» به شکلی سمبلیک در باره وحشتزده کردن دشمنانی که قصد اسراییل کرده بودند، صحبت میکند، اما آیا این میتواند مثالی دیگر از ملاقات فضاییها و اثباتی باشد بر وجود هواپیماهای باستانی؟
Jonathan Young, PH.D در داستان تخت پرنده «حزقیل» این وسیله پرنده به نظر هیچ مفهومی از نیروی محرکه در خود ندارد و اگر ما به لغت «فرشته» که معرف «انرژی الهی» است توجه کنیم، به نظر میرسد که بیشتر یک فضاپیما باشد چون در آن همانند فرشتههایی در حال حرکت هستند. این به نظر توضیح «شعله» میرسد. شبیه نیروی محرکه است. برخی از اینها شبیه چرخ هستند که به نظر بشقابهای پرنده میرسند.
Giorgio A. Tsoukalos پیشینیان ما احمق نبودند. «حزقیل» چیزی دیده و در نظر او به قدری هراسآور بوده، که وادارش کرده به زانو بیفتد. سپس جدای از شکوه «خدا»، موجوداتی در لباسهایی درخشان که به فلز میماند، جلو میآیند و به حزقیل میگویند: بسیار خوب دوست عزیز، ما به اینجا رساندیمت. «حالا میخواهیم این ساختمان یا این بنا را اندازه بگیری» و «حزقیل» میپرسد: چرا باید چنین کاری کنم؟ موجود به او میگوید که: «اصلا ما به این دلیل تو را به اینجا آوردیم» و بعد از این، شما 40 صفحه در بخش دوم سوره حزقیل دارید که اندازهگیری در پی اندازهگیری است. از این ساختمان عظیم که بارگاه خدا بر آن فرود آمده.
در اوایل 1970 دانشمند «نَسا»، «جوزف بلومریخ» آنچه را حزقیل شاهد آن بود به عنوان یک کشتی فضایی نپذیرفت.
Giorgio A. Tsoukalos جوزف بلومریخ استاد دانش راکت است. او روی«پروژه ماه» نَسا کار کرده و از نگاه یک مهندس راکت به آنچه که در اولین بخش از سوره حزقیل آمده، توجه کرد. پس از سپری کردن ماههای متوالی جستجو «جوزف بلومریخ» به این نتیجه رسید که آنچه که «حزقیل» شاهد آن بوده حقیقتا نوعی فضاپیما است.
«جوزف بلومریخ» کتابی نوشت به نام «کشتی فضایی حزقیل» (Spaceship of Ezekiel). چند سال پس از آن یک مهندس ساختمان به نام «هانس هربرت بایر» (تصویر 58)، طرحی اوزلید از بخش دوم «سوره حزقیل» تهیه کرد. همان قسمتی که در آن به «حزقیل» گفته شد تا بنای بدون سقفی برای ارابههای پرنده بسازد (تصویر 59).
Giorgio A. Tsoukalos کشتی فضایی «حزقیل» کاملا در قلعهای که «هانس هربرت» شبیهسازی کرده بود، جای گرفت (تصویر 60). بنابراین، آنچه که ما در اینجا داریم اثبات نظریه است، با دلیل.! ما مهندسی مکانیک نسا و مهندسی ساختمان نسا را در کنار هم داریم. آنها از کار هم بیخبر بودند ولی هر دو قطعه به هم میخورند. درست مثل قطعات پازل (تصویر 61). در هر محکمه قانونی، این شاهدی است که میتوان به آن استناد کرد.
تصویر 58
تصویر 59
تصویر 60
تصویر 61
Graham Hancock من فکر میکنم دانشمندان، با نظریه تمدن گم شده راحت نیستند چون به طور خلاصه باید بگویم که شواهد آن بسیار مبهم است. اینگونه نیست که به محض مواجه شدن با آن، کاملا روشن و آشکار باشد. و... نتیجه اینکه علم به این ایده روی خوش نشان نمیدهد. برای اینکه کاملا پذیرفته شود، به شواهد بسیار بیشتری نیاز خواهد بود.
Giorgio A. Tsoukalos خدایی که من به آن باور دارم، نیازی به وسیله نقلیهای که او را از نقطه «آ» به نقطه «ب» ببرد ندارد. هر آنچه که در متون کهن شرح داده شده است، «خدا» نبوده، بلکه سوء برداشتی از موجودات فضایی حقیقی بوده که پیشینیان ما تفسیری معنوی و فوق طبیعی برای آن اتخاذ کردهاند. و چرا؟ به دلیل عدم درک تکنولوژی. و این همان سر نخ پنهانی است که در باره همه تئوریهای فضانوردان باستان صدق میکند.
اما در حالیکه متون کهن، رد پاهایی سردرگم کننده در باره گذشته به ما ارائه میدهند، در عوض، شواهد فیزیکی، حتی تصویر روشنتری را برایمان نقش میزنند. اما آیا دانش مدرن سرانجام ایده فضانوردان باستانی را تایید میکند؟
Robert H. Frisbee, PH.D آیا تمدنهای باستانی در روی زمین به تکنولوژی دسترسی داشتهاند؟ البته به نظر میرسد که به هر حال، یک اتفاقاتی افتاده.
در بزرگترین بناهای ساختمانی و معادن امروزی ماشینهای عظیم حفاری مشغول کندن و بریدن و حمل سنگ هستند. این ساختههای دست بشر، سازندههای خود را جا میگذارند و کار هزاران انسان را با تکنولوژی هیدرولیک مدرن، به انجام میرسانند. بدون چنین تجهیزاتی، ساختمانسازها هرگز نمیتوانستند آسمانخراشهای مدرن بسازند. همانطور که هزاران سال پیش نیز، تمدنهای کهن وقتی بناها و معابد خود را با سنگهای عظیم بنا میکردند، همین کار را انجام میدادند. این بلوکهای عظیم با وزن یک صد تن حتی برای مهندسان امروزی نیز زورآزمایی بزرگیست. هزاران سال پیش نیزمردم، آنها را از صخرههای یکپارچه بریدهاند. مایلها حملشان کردهاند و سپس آنها را بلند کرده و دقیق در جای خود گذاشتهاند. اما چگونه؟ آیا این بلوکهای سنگی عظیم را با چکش کندهاند؟ با اسکنه تراشیدهاند؟ و با سیمهای مسی کشیدهاند؟ همانطور که اکثر باستانشانان به آن معتقدند؟! آیا آنها میتوانستهاند این قطعات را برداشته و حمل کرده باشند بدون اینکه از هیچ سیستم کششی و یا چرخ استفاده کرده باشند؟ یا اینکه تمدنهای باستانی تکنولوژی پیشرفتهای در اختیار داشتهاند که از آن زمان مفقود شده و از چشم علم پنهان مانده است؟ (تصویر 62 تا 67)
تصویر 62
تصویر 63
تصویر 64
تصویر 65
تصویر 66
تصویر 67
Robert Bauval در «جیزه» شما تنها هرمها را ندارید. منشاء هرمها به جایی ختم میشود که مصرشناسان به آن میگویند «دره معابد». احتیاجی به یک مهندس راکت نیست تا وقتیکه به آنجا میرسید دریابید که یک چیزی اینجا جور در نمیآید. در حالیکه «اهرام» با بلوکهایی به وزن دو تا سه تُن ساخته شدهاند، این معابد که کمی با اهرام قابل مقایسه هستند، متشکل از بلوکهایی به وزن یکصد تن و برخی حتی دویست تُن هستند. اجازه بدهید به شما بگویم که یکصد تن بلوک یعنی چه. اگر شما یکصد ماشین سواری را بردارید و به هم پرس کنید، یکی از این بلوکها ایجاد میشود. اولا چگونگی حمل این بلوکها را که ندیده بگیریم، مطلب این است که چرا آنها خواستهاند از بلوکهای یکصد تنی استفاده کنند؟ این اصلا با عقل جور نیست (تصویر 68 و 69).
تصویر 68
تصویر 69
David Childress هیچ دلیلی برای آنها نمیتوانسته وجود داشته باشد که بخواهند بلوکهای گرانیتی را در سایز تریلی بسازند. این مثل این است که بگوییم: بسیار خوب بیایید کاری انجام دهیم؛ اما کاری کنیم که تا آنجا که ممکن است سخت باشد.