Christopher Dunn ما عموما آموزش داده شدهایم که مصریان باستان ابزاری ساده داشتهاند و آنچه که «پتری» منتشر کرد، اطلاعاتیست که به نظر میرسد در واقع با آن تصور، در تضاد است.
Debbie Challis, PH.D این یک نمونه از کار مته است (تصویر 150). میتوانید خطوط کاملا صاف آن را ببینید. میتوانید تکنولوژی که آن را برای استفاده ایجاد کرده، ببینید. میتوانید ببینید که این لوله از هر جهت بینقص است (تصویر 151). اما در انتهای دیگر، باریک میشود. این یک قطعه از کاسهای از جنس دایورایت است. یکی از سختترین عناصر، و میتوانید ببینید روی این قطعه اثر ماشین خراطی است که بسیار جالب است که توانستهاند چنین اثری را روی چنین ماده سختی ایجاد کنند.
در بین همه ابزارهایی که توسط «پتری» کشف شد (تصویر 152 و 153)، یکی سر آمد همه آنها بود. در حال کار، در داخل هرم بزرگ «پتری» به تیوب دریل شدهای برخورد که از جنس گرانیت بود (تصویر 154).
دریلکاریهای لولهای متعلق به مصر باستان است که تقریبا رایج بوده است و «پتری» تعداد قابل توجهی از آنها را پیدا کرده. مطلب جالب توجه در یکی از آنها که او در جیزه یافت، این است که از جنس سنگ بسیار سختی بود که با دقت تراش خورده بود (تصویر 154). با ظرافت تمام، شیار خورده بود. همانطور که میبینید شیارهای بسیار دقیقی روی آن است. خطوطی که دقیقا دو میلیمتر از هم فاصله دارند. میتوانید ببینید که به شکلی یکدست دور تا دور نقش شده. به سختی میتوان هیچ موجی در آن دید. او به شدت از این پدیده حیرت زده شده بود. در دوران حیاتش به طور پیوسته به آن سر میزد. تئوری او این بود که مصریها قطعا دسترسی به الماس یا سنگ دیگری داشته اند تا بتوانند این را ببُرند. مطلب جالب تئوری «پتری» در مورد چگونگی ایجاد خطوط دریل شده اینکه، او هرگز هیچ الماسی در مصر باستان پیدا نکرد. پس آنها کجا بودند؟ کجا رفته بودند؟ ما نمیدانیم.
تصویر 150
تصویر 151
تصویر 152
تصویر 153
تصویر 154
تصویر 155
اگر مصریان باستان الماس در اختیار نداشتند، شیارهای دریل چگونه بر روی گرانیت ایجاد شده بود؟ آیا «پتری» به طور تصادفی ابزار تولیدی موجودات فضایی را کشف کرده بود؟ «کریس دان» متخصص ماشین آلات، تصمیم به یافتن پاسخ برای این پرسش گرفت. با خلق یک دریل که با ابزار شناخته شده و تکنیک مصر باستان کار میکرد.
Christopher Dunn برای آزمایش تئوری مصرشناسان در باره چگونگی دریل کردن گرانیت توسط مصریان باستان، من یک لوله برداشتم و یک دسته برای آن درست کردم و از سمباده و کربنات سیلیکان استفاده کردم و بعد از ساعتها چرخش و دریل کردن در این قطعه گرانیت، (تصویر 155) بالاخره به اندازهای گود شد که من بتوانم یک قطعه از آن در بیاورم (تصویر 156). دلیل این کار این بود که بتوانم سطح آن را ببینم. نه تنها سوراخِ ایجاد شده، که قطعه بریده شده را هم بررسی کنم.
قدم بعدی، استفاده از میکروسکوپ پر قدرت صنعتی بود. برای مقایسه قطعه بریده شده با یکی از قطعههای موجود در موزه «پتری».
ما قطعه دریل شده با سمباده و تیوب مسی را زیر میکروسکوپ گذاشتیم و همانطور که میبینید در سطح قطعه، خطوط خیلی واضح نیستند. هیچ چیز به خصوصی در خطوط ترسیمی با استفاده از سمباده و مس به چشم نمیخورد. حالا قطعه متعلق به موزه «پتری» را بررسی میکنیم و چیزی کاملا متفاوت مشاهده میکنیم. خطوط کاملا روشن هستند و تا حدی عمیق. اصل ماجرا همیشه در جزییات پیدا میشود و جزییات این قطعه بخصوص چیزیست که من آن را یک علامت میدانم، که تعیین میکند چه اعتباری باید برای مصریان باستان قائل باشیم.
«کریس دان»، غرق در اکتشاف خود، تجربه دیگری را با استفاده از ابزار ظریف خود به آزمایش گذاشت.
همانطور که میبینید، این سطح یک صفحه معاینه فنی است (تصویر 157). احتمالا در ضخامت 2/10،000 اینچ، که یک دهم ضخامت موی انسان است. من واقعا متحیر شدم وقتی به «معبد سراپین» (سیرابیس) رفتم. گِیج را در تقاطع سطوح گذاشتم و متوجه شدم که آنها کاملا با گِیج مخصوص من منطبق بودند (تصویر 158). اگر یک تکه کاغذ را زیر یک لبه از این تیغه بگذارید، فقط یک تکه کاغذ، میتوانید ببینید که نور از زیر آن بیرون میزند (تصویر 159). همین ظرافت، در چهارگوشههای درون «سراپیس» به کار رفته. میتوانم بگویم حدود 2/1،000 اینچ، که کاملا حیرتآور است چون چنین دقتی نمیتواند تصادفی باشد. بسیار حیرت آور بود. برای من بسیار مبهوت کننده بود که به مصر بروم و با امکاناتی که ظاهرا 3000 سال قدمت دارد مواجه شوم که همین ظرافت را دارند. من واقعا حیرت کردم.
تصویر 156
تصویر 157
تصویر 158
تصویر 159
Roger Hopkins من شواهدی در مصر از حکاکی روی گرانیت دیدهام که با بریدههای کوارتز ایجاد شده (تصویر 160). فکر میکنم آنها به این شکل سنگ را میتراشیدهاند. البته این فقط یک امکان است. میخواهم بگویم که این واقعا کار شاقی است. یعنی ما داریم در باره کاری حرف میزنیم که کسی باید سالها آنرا ادامه دهد تا اینطور از آب در بیاید.
Giorgio A. Tsoukalos حالا مسئله من این هست، ما الان یک سنگتراش واقعی و زنده داریم. خود شما. حالا به این نگاه کنید، دود از سرشما بلند میشود (تصویر 161).
Roger Hopkins اجازه بدهید اینطور بگویم، من یک مشتری داشتم که از من خواست چنین کاری را برایش انجام بدهم و من با هیچ مبلغی حاضر نشدم به این کار دست بزنم، چون نمیخواهم وقت خودم را تلف کنم تا یک کاری را تکرار کرده باشم.
تصویر 160
تصویر 161
اما تنها ظرافت برش بناهای سنگی نیستند که معماهای عجیب خاور میانهاند. مهندسان متخصص، داستان «انجیل» در باره «مهاجرت اسراییلیها» از مصر را هم به آزمایش گذاشتهاند. اینکه آنها چگونه در مدت 40 سال در بیابان زنده ماندند!؟ آیا آنها ماشینآلات پیچیدهای با تواناییهای خارقالعاده در اختیار داشتهاند که از آن، نه برای ساختن چیزی، بلکه برای نجات خودشان استفاده کردهاند؟ در کتاب مقدس عبری «سوره هجرت» آمده است که چگونه مردم «یهود» به عنوان بَرده، از زندگی در «مصر» در رنج بودند. سپس در یک زمانی در قرن چهاردهم قبل از میلاد، فرعون عصر، از ازدیاد نسل آنها نگران شد و دستور داد تا همه فرزندان اول یهودیهای ساکن مصر را بکشند. مادری در تقلا برای نجات جان پسرش، فرزندش را در سبدی روی رودخانه نیل رها میکند. بچه به دست خانواده فرعون از آب گرفته شد و نامش را «موسی» گذاشتند و او را مثل سایر اعضای خانواده بزرگ کردند. به عنوان یک فرد بالغ، «موسی» متوجه هویت اصلی خود شد و از «فرعون» خواست تا یهودیها را آزاد کند. وقتی «فرعون» تقاضای «موسی» را رد کرد، «موسی» به یهودیها کمک کرد تا از مصر فرار کنند. تاریخ شناسان بر این باورند که «موسی» و مردمش از «دریای سرخ» گذشتهاند و به سوی «صحرای سینا» رفتهاند. بر اساس متون کهن، خداوند قوم یهود را به دلیل پرستش بُت، مورد غضب قرار داد و وادارشان کرد برای 40 سال در صحرا سرگردان بمانند، پیش از اینکه بتوانند قدم به اسراییل بگذارند. «انجیل» میگوید که در طی این دوره اسراییلیها با تغذیه از «یک منبع غذایی»، زنده ماندند، «مائده». اما «مائده» چیست؟ غذایی که به صورت طبیعی و به وفور یافت شود که «خدا» آن را فراهم کرده باشد؟ یا آنطور که برخی معتقدند چیزی دیگر...!؟
Tudor Parfitt در «انجیل» آمده است که چگونه اسراییلیان از مصر، جایی که در آن بردگی میکردند، به سرزمین موعود رسیدند. آنها باید از صحرای سینا عبور میکردند و به صورت بدیهی، عنوان میکند که تعدادشان زیاد بود و زایش کمی داشتند، چرا که در صحرا بودند و آذوقه کم بود. در این شرایط، با دخالت «خدا»، «مائده» از آسمان نازل شد و این نوعی «بذر» بود که به وسیله باران بر صحرا بارید. آنها روز بعد، این بذرها را جمعآوری کردند و از آن غذا تهیه کردند و تنها در روز «جمعه» سهمشان دو برابر میشد زیرا در روز «شنبه»، روز «سبات» غذایی نازل نمیشد.
در حالیکه «کتاب مقدس عبری» نمیتواند شرح مشخصی از «مانده آسمانی» را ارائه دهد، متن کهن عبری دیگری اما، آخرین کلید را به دست ما میدهد. «زُهار»، یک مجموعه از روایات روحانیست از تفاسیر «تورات» و کانون باورهای اسطورهای «کابالا» که در قرن 13 میلادی به تحریر در آمده است. «زُهار»، تهیه کننده «مائده» را «یگانه دوران» مینامد. اما «یگانه دوران» چیست؟ یک انسان؟ یک خدا؟ .یا چیز دیگری؟
Giorgio A. Tsoukalos این متن قدیمی، از اندازههای مختلف مغز میگوید. از اندازههایی مختلف، از چهرههایی با لولههایی مختلف، و منابع متفاوت نور. متخصصین الهیات معتقدند که این توضیح «خدا» است. هر چه هست، وقتی به آن از دیدگاه مدرن نگاه کنیم، آنچه که در «زُهار» شرح داده شده، لزوما یک هیئت الهی نیست، بلکه بیشتر، نوعی ماشین است.
تحت تاثیر این اطلاعات، دو مهندس برق، «جرج سَسون» و «رادنی دِیل» از توضیحات اندامی «یگانه دوران»، برای طراحی آنچه که آنرا «ماشین مائده» نامیدند، استفاده کردند (تصویر 162) .
Rodney Dale این واقعا نمودار کلیدی «ماشین مائده» است که ما آنرا از روی متون کهن ساختیم. برای مثال اینجا دهان است که در واقع ورودی هواست که بر اساس شرحیات، «تنفس حیات» نام دارد. هوا در این لوله بالا میرود و به عنوان مغز «یگانه دوران» است، اما در واقع، محفظه تقطیر است! و درحالیکه داریم در باره دریای عظیم و ریش بلند و غیره صحبت میکنیم، همزمان توانستیم مواضع همخانواده را نیز، پیدا کنیم و وضوح ماشین را به اجرا در آوریم و ما به چیزی دست پیدا کردیم که از نظر زیستشناسی، قابل ادامه حیات است (تصویر 163).
تصویر 162
تصویر 163
Peter Fiebag ماشین، رطوبت صبحگاهی را گرفت و آنرا در بخشی که شبیه یک گنبد رشته رشته بود، متراکم کرد. از اینجا به بعد با کشت جلبک همراه میشود. کشت جلبک با انرژی تغذیه شد، درست مثل یک نور قوی لیزر به منظور سرعت بخشیدن به رشد.
Rodney Dale البته نیاز به انرژی برای رشد گیاه لازم است و ما آنرا فراهم کردیم. آنرا یک راکتور کوچک اتمی فرض کردیم که میتواند هم حرارت و هم نور ایجاد کند.
Peter Fiebag «ماشین مائده» وسیلهای بسیار خطرناک است! ما احتمال میدهیم که راکتور تولید کننده انرژی این ماشین در «تابوت عهد» قرار داشته باشد!
Giorgio A. Tsoukalos ما چندین مرجع در انجیل داریم که هر کس به تابوت عهد نزدیک میشد و نمیدانست چگونه با آن کار کند تکه تکه میشد تا بمیرد و گاهی مردم پس از اینکه درب تابوت را باز میکردند، شروع به از دست دادن ناخنها و موهایشان میکردند. پس ما دلایلی از وجود نوعی تشعشع رادیو اکتیو داریم که در ارتباط مستقیم با «تابوت عهد» بوده است. بنابراین «تابوت عهد»، محفظه نگهداری ماشین موجودات فضایی بوده که در دوران 40 سال آوارگی اسراییلیان در صحرا به آنها داده شده.