در کتاب چاپ 1993 «خدایان عدن»، (تصویر 151) «ویلیام برَملی» نظریهای داشت مبنی بر این که موجودات فضایی در آستانه هر بلای تاریخی انسان، نقشی را بازی کردهاند (تصویر 152) و حتی از جنگ، به عنوان کنترل جمعیت بشر استفاده کردهاند (تصویر 153). اما در همان حال که بسیاری نسبت به نظریه «برملی» مرددند، یک چیز هست، که همه در آن هم عقیدهاند و آن اینکه تعداد گزارشات مشاهده «یو.اف.او» همواره در زمان جنگ افزایش مییابد (تصویر 154).
Bill Birnes, PH.D در زمان جنگ، وقتی که تعداد زیادی از مردم در نبرد هستند، چنان نبردی که به قدری فجیع است که به نظر میرسد تمامی تمدن، خود را از صحنه روزگار محو میکند، ناگهان سر و کله «یو.اف.او» پیدا میشود.
در حالیکه گمانهزنان و مورخین ارتش، این مشاهدات را به عصبیتها و نگرانیهای جنگی نسبت میدهند، اما آنها که «یو.اف.او»ها را باور دارند، مثالهایی مییابند که ندیده گرفتن آنها دشوار است. وقتی جنگ جهانی دوم در سپتامبر 1939 آغاز شد، شمار زیادی از گزارشات اشیاء پرنده ناشناخته، در سراسر آلمان هیتلری دیده شد. به دلیل اینکه وجود «یو.اف.او» هنوز مورد بحث نبود، متحدین بر این باور بودند که این «شیاطین»، آنطور که آن روز خوانده میشدند، جنگندههای جدیدی هستند که به دست نازیها توسعه یافتهاند. اما اولین جنگنده بمبافکنهای آلمانی «مشر اسمیت ام- ای 262» (تصویر 155) توسط نیروی هوایی آلمان، تا 1943 هم وارد جنگ نشدند.
Chris Pittman واقعا شکی در پیشرفته بودن سیستم نیروی محرکه «نازیها» و تکنولوژی هوایی آنها نیست. آنها اولین جت جنگنده بمبافکن قابل استفاده را داشتند (تصویر 156). آنها یک هواپیمای آزمایشی ساختند (تصویر 157) که به شکلی باورنکردنی شبیه به «یو.اف.او»هایی است که حتی همین امروز گزارش میشوند. واجد تکنولوژی پیشرفته راکت بودند (تصویر 158). شایعات طویلی در باره پروژههای «نازی» در ساخت هواپیماهایی با استفاده از تکنولوژی «یو.اف.او» بر سر زبانها بوده است (تصویر 159).
تصویر 151
تصویر 152
تصویر 153
تصویر 154
تصویر 155
تصویر 156
تصویر 157
تصویر 158
تصویر 159
تصویر 160
Bill Birnes, PH.D در پایان قرن نوزدهم، ما «الیِستر کرالی» (تصویر 160)، «اچ.جی ولز» (تصویر 161) و «برام استاکر» (تصویر 162)، نویسنده دراکولا را داریم، و همینطور «ژول ورن» (تصویر 163)، که «از زمین تا ماه» را نوشته است. همه اینها عضو مجمعی بودند به نام «طلوع طلایی» (تصویر 164 و 165). در این مجمع، آنها در واقع نه تنها به وجود «یو.اف.او»ها، بلکه به موجودات فضایی هم باور داشتند. این فرهنگ، هیتلر را در اواخر دهه 1920 و در اوایل دهه 1930 تحت تاثیر قرار داد (تصویر 166 و 167). در جستجوی منشاء «نسل آریایی»، آنها به هندوستان (تصویر 168) و متون «ویدا» میرسند که در باره «یو.اف.او» گفته است (تصویر 169). پس هیتلر (تصویر 170) به روش خودش، یک باورمند به «یو.اف.او» بوده و در راه توسعه «یو.اف.او»ی خودش بوده. بر اساس متون «ویدا»، تا سلاحی حیرتبرانگیز و پر هیجان داشته باشد که بتواند به جنگ پایان بدهد.
تصویر 161
تصویر 162
تصویر 163
تصویر 164
تصویر 165
تصویر 166
تصویر 167
تصویر 168
تصویر 169
تصویر 170
با وجود اینکه «نازیها» هرگز نتوانستند آنچه که سلاح حیرتآور گفته میشد را تولید کنند، گزارشها از ماشینهای پرنده عجیب در حریم هوایی آلمان، همچنان در طول جنگ ادامه داشت. اما این چه بود که خلبانهای جبهه متحدین، آن را گزارش میکردند؟
Bill Birnes, PH.D در دهه 1940، همانطور که موج بمبافکنهای آمریکایی، کاملا شهرهای آلمان را نابود میکردند،«درِسدن»، «هامبورگ»، «برلین»، در این یورشها بود که خلبانهای آمریکایی گویهایی از نور را میدیدند که به سوی هواپیماهایشان میآمدند (تصویر 171 و 172). نمی دانستند آنها چه هستند. در ابتدا فکر کردند که اینها سلاحهای مخفی آلمان است. پس آنها را جنگندههای «فو» نام گذاشتند. لغت «فیو» در فرانسه، یعنی «آتش»، و اینها گلولههایی از آتش بودند که پیدا میشدند. پس به جای «فیو»، به آنها جنگندههای «فو» میگفتند.
Chris Pittman شمار زیادی از آنها بر فراز آلمان و اروپای شرقی دیده میشدند، به اشکال متنوعی توصیف شدهاند. مثل صنایع پیشرفته، یا به سادگی، گویهای نورانی.
George Noory در آن زمان این بسیار موضوع مهمی بود که ارتش، شروع به توجه به آنها و تحقیق درباره این اجرام کرد. صدها مورد از آنها وجود داشت. هیچکدام به نظر برای هواپیماها خطری نداشتند، اما همه جا بودند!
به شکلی نادر، وقتی که جنگندههای «فو» ظاهر میشدند، هواپیماهای متحدین، گاهی دچار مشکل مکانیکی میشدند. و بزرگترین معمای ممکن، این بود که برخی از خلبانها گزارش میدادند که از میان «یو.اف.او»ها عبور کردهاند، درست مثل اینکه هیچ جرمی وجود نداشته باشد (تصویر 173). هرگز معلوم نشد که جنگندههای «فو» چه بودند و یا از کجا آمده بودند، اما تئوری نوعی سلاح سری آلمانی در سطحی وسیع از سوی خلبانهای متحدین در آن زمان، پذیرفته شده بود. اما آیا ممکن است که «رایش سوم»، (تصویر 174) چنان تکنولوژی توسعه یافتهای حتی پیشرفتهتر از هواپیماهای مدرن ما داشته باشد؟ برخی بر این باورند که آنچه که «نازیها» دست به توسعه آن زدند، مکانیزمی پیشرفته بود که دانشمندان هنوز هم روی آن کار میکنند. تکنولوژی نیروی ضدجاذبه مرکوری.
David Childress این سیستم، مرکوری را در یک سیستم بسته میگذارد، مثل یک گوی شیشهای (تصویر 175). وقتی که مرکوری شروع به چرخش در روشی ژیروسکوپیک در درون سیستم بسته میکند، موجب بلند شدنش میشود. بالا رفتن الکتریکی آن همچنین همراه با نوری روشن است (تصویر 176) و در حقیقت، بسیاری از «یو.اف.او»ها دقیقا به همین شکل توصیف شدهاند. در جنگ جهانی دوم، آلمانها شروع به تولید تعداد بیشماری از مرکوری کردند. و در واقع تعدادی از «یو- بوت»هایشان که بعدا غرق شدند، یکی در نزدیکی سنگاپور و دیگری در نروژ، تنها چند سال پیش بود که پیدا شدند، (تصویر 177) و همه محموله آنها «مرکوری» بود (تصویر 178). آنچه که تعداد انگشت شماری از مورخین در باره جنگندههای «فو» نوشتهاند، که هنوز هم ظاهرا یک راز است، این است که نوعی توپ پلاسمایی بودهاند. هدف جنگندههای «فو» این بوده که ضربان بالایی از شارژ مغناطیسی در اطراف بمبافکن تولید کنند (تصویر 179) که موتور را از کار میانداخت و در سیستم الکتریکی داخل هواپیما اختلال ایجاد میکرد (تصویر 180).